شهید احمد علی نیّری

شادی ارواح طیّبه شهدا صلوات؛

۱۷ مطلب با موضوع «زندگینامه :: ویژگی های شخصیتی» ثبت شده است

بنده خالص

راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

احمد (شهید احمد علی نیری) را از همان روز های قبل از انقلاب و جلسات قرآن مسجد می شناختم.

از همان دوران نوجوانی با بقیه همسالان خودش بازی می کرد، می گفت، می خندید و...

اما به یاد ندارم که از او مکروهی دیده باشم چه رسد به اینکه گناه کبیره از او سر بزند.

زندگی او مانند یک انسان عادی ادامه داشت، اما اگر مدتی با او رفاقت داشتی، متوجه می شدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست.

منبع:عارفانه ص35

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

چای فروشی و روزی حلال


راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

(شهید احمد علی نیری) مدتی در چای فروشی کار یکی از بستگان کار کرد. احتیاجی به پول نداشت اما می دانست که اهل بیت(ع) بیکاری را بزرگترین خطر برای جوانان معرفی کرده اند.

کار احمد آقا بسته بندی چای بود. آن موقع چای را مخلوط می کردند و در بسته های زرد و قرمز می فروختند.

آخر هفته حقوق می گرفت. همان موقع خمس حقوق را جساب می کرد و سهم سادات را به یکی از سادات مستحق می رساند.

سهم امام را هم غیر مستقیم به حاج آقا حق شناس می داد. البته کار احمد آقا توی چای فروشی زیاد طولانی نشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

روش زندگی شهید احمد علی نیری

راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

(شهید احمد علی نیری) به تمام مستحباتی که می شنید عمل می کرد؛ مثلاً به یاد دارم چهل روز جلوی درب خانه را آب و جارو می کرد.

در خانه وقتی می خواست بخوابد به انداختن تشک و یا داشتن تخت و... مقید نبود.

با اینکه در خانه هرچه که می خواست برایش فراهم بود. اما یک پتو برمی داشت و به سادگی هرچه تمام تر می خوابید.

منبع: عارفانه ص 32

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

کتانی

راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

خانواده ی آن ها نسبتاً ثروتمند بود. پدرش از خارج از کشور برای او یک کتانی بسیار زیبا آورده بود.

آن موقع اصلاً این چیز ها نبود.. احمد همان شب کتانی را به مسجد آورد و به من نشان داد.

می دانست که خانواده ی ما بضاعت مالی چندانی ندارد. برای همین اصرار داشت که من آن کتانی را بردارم. می گفت من یک کتانی دیگر دارم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

احترام به بچه ها در اخلاق شهید نیری

راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

بار ها شده بود که احمد آقا در مسجد برای ما صحبت می کرد و بچه ها یکی یکی به جمع ما وارد می شدند. ایشان با تواضع جلوی پای همه ی این بچه ها بلند می شد و به آن ها احترام می کرد.

خدا می داند که احترام و ادبی که ایشان برای بچه ها قائل بود چقدر در روحیه آن ها تاثیر داشت.

بچه هایی که تشنه محبت بودند با یک مربی ارتباط داشتند که اینگونه برای آن ها احترام قائل بود.

فراموش نمی کنم. احمد آقا هیچ گاه از کار ها و اعمال عرفانی خودش حرفی نمی زد، بلکه با ادب و رفتار خود و دیگران را عامل به دستورات دین می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

ادب شهید احمد علی نیری

برای مشاهدۀ پوستر در ابعاد واقعی کلیک  کنید...

راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

احمد آقا ادب را از استاد خود، آیت الله الحق حاج آقا شناس، فراگرفته بود. همیشه در سلام کردن پیشقدم بود. حتی در مقابل بچه های کوچک.

هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد ببیند و ناراحت شود.

احمد آقا هرچه پول توجیبی می گرفت یا هرچه کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. بخصوص کسانی که می دانست مشکل مالی دارند.

منبع : عارفانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

احترام به مادر در اخلاق شهید نیری


راوی: جمعی از دوستان

  شهید احمد علی نیری

احمد آقا در سنین نوجوانی الگوی کاملی از اخلاق و رفتار اسلامی شد. هر کاری که می کرد یقیناً در دستورات دینی به آن تأکید شده بود.

یکی از ویژگی های خاص ایشان احترام فوق العاده به پدر و مادرش بود.به طوری که هر بار مادرش وارد اتاق می شد ایشان حتماً به احترام از مادر از جا بلند می شد.

این احترام تا جایی ادامه داشت که یک بار دیدم احمد آقا به مسجد آمده و ناراحت است!

با تعجب از علت ناراحتی او سوال کردم. گفت: هر بار که مادرم وارد اتاق می شد جلوی پایش بلند می شدم. تا اینکه امروز مادرم به من اعتراض کرد که من از این همه احترام گذاشتن تو اذیت می شوم و...

منبع:عارفانه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

واکنش شهید احمد علی نیری به غیبت

راوی: دکتر محسن نوری

از دوستان شهید احمد علی نیری

(استاد دانشگاه شهید بهشتی)

من سعی می کردم که بیشتر با او باشم تا ببینم جه می کند.

اما او رفتارش خیلی عادی بود. مثل بقیه افراد می گفت و می خندید. من فقط می دیدم، وقتی کسی راهی را اشتباه می رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد. او امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد.

فقط زمانی بر افروخته می شد که می دید کسی در جمع غیبت می کند و پشت سر دیگران حرف می زند. در این شرایط دیگر ملاجظۀ بزرگی و کوچکی را نمی کرد. با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست ادامه ندهد.

منبع: کتاب عارفانه ص27

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

نوجوان 12 ساله و لذت از نماز!

راوی: دکتر محسن نوری

از دوستان شهید احمد علی نیری

(استاد دانشگاه شهید بهشتی)

رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. یک زندگی ساده و عادی مثل همه داشت. در داخل جمع همیشه مثل بقیه افراد بود. با آن ها می خندید، با آن ها حرف می زدو...

احمد هیچگاه خود را برتر از بقیه نمی دانست. درحالی که همه می دانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است.

از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم، احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفته ام!

احساس می کردم او خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و به گونه ای دیگر بندگی می کند!

ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما می دیدم که احمد از نماز لذت می برد.

شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسر بچۀ دوازده ساله عجیب بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

حال معنوی شهید احمد علی نیری در دوران دبستان

راوی: دکتر محسن نوری

(استاد دانشگاه شهید بهشتی)

در دروان دبستان حال و هوای احمد با همه فرق داشت. رفتارش خیلی معنوی و خوب بود... رفتار و برخورد احمد برای همه ما الگو بود. احمد بهترین دوست دوران نوجوانی من بود. باهم بازی می کردیم، مدرسه می رفتیم. با هم برمی گشتیم و...

از دوره دبستان تا دبیرستان با احمدعلی هم کلاس بودم. بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.

می گفت: بیا توی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن را بخوانیم در زنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه در دست گرفته و مشغول مطالعه است.

یک بار از او پرسیدم این کاغذ چیه؟ گفت: این برگه اسماءالله است. نام های خدا روی این کاغذ نوشته شده.

کم کم بزرگ تر می شدیم. فاصله معنوی من با او رفته رفته بیشتر می شد او پله پله بالا می رفت و من...

بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را نکرد. حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود.

منبع: کتاب عارفانه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری