شهید احمد علی نیّری

شادی ارواح طیّبه شهدا صلوات؛

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید نیری در دوران کودکی» ثبت شده است

رعایت حق النّاس حتی در کودکی...(شهید احمد علی نیری)

تصویر مزار شهید احمد علی نیّری


راوی: خواهر شهید احمد علی نیّری

...یادم است یک بار برای چیدن سیب به روستای خودمان در دماوند رفتیم.  مادر ما یک چوب از باغ دایی آورد و مشغول چیدن سیب شد.

ساعتی بعد دایی از راه رسید. احمد جلو رفت و سلام کرد. بعد گفت: دایی راضی باش، ما یک چوب از داخل باع شما برداشتیم. دایی هم برای اینکه سربه سر احمد بگذارد گفت: راضی نیستم!

احمد اصرار می کرد: دایی تورو خدا، دایی ببخشید و...

اما دایی خیلی جدی می گفت: راضی نیستم!

آن روز اصرار های احمد و برخورد های دایی نشان داد که احمد در آن سن کم چقدر به حق النّاس اهمیت می دهد.

احمد در سال های بعد به دبیرستان مروی رفت و جزء شاگردان ممتاز رشته ی ریاضی شد.

منبع: کتاب عارفانه ص21

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری

دوران مدرسه... (شهید احمد علی نیری)

تصویر شهید احمد علی نیّری

راوی: خواهر شهید احمد علی نیری

احمد در خانواده ما واقعاٌ نمونه بود. همه اورا دوست داشتند وقتی شش ساله بود در دبستان ثبت نامش کردیم. مدرسه کاظمیه در اطراف گذر لوطی صالح. درس و مشق احمد خوب بود و مشکلی نداشتیم. همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند و لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت. او مانند همه نوجوان ها با بجه ها بازی می کرد درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد و...

اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تایید کرده و از احمد از بزرگ تر ها می شنید با دقّت عمل می کرد. مثلاً وقتی مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد.

یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصّلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!

می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلاً نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیه غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما... برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد!

این حرف ها برای بچه ای در قد و قواره ی او این حرف ها خیلی زود بود. اصلاً بیشتر بچه ها در سن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید احمد علی نیری